تبلیغات
<-Text3->
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)

۲۱ فروردین ۱۳۹۲
نویسنده:محمد

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)

نام کلیپ: زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)

موضوع: حوادث

مدت زمان: ۲:۰۰

توضیحات: ساعت ۲۲:۱۶:۴۹ دیروز زلزله‌ای به بزرگی ۶٫۱ ریشتر بخش کاکی از توابع شهرستان دشتی استان بوشهر را لرزاند.در این کلیپ گزارشی از این سانحه دلخراش تهیه شده که در ادامه قابل مشاهده و دریافت است.

 

 

 

 

 

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)دانلود کلیپ |لینک کمکی

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)حجم: ۹٫۳۲ مگابایت

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر)فرمت فایل: MP4

دانلود کلیپ زلزله شهرستان دشتی (بوشهر) منبع: آپارات


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دار

 

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دار

 کلیپ ارسالی توسط اردلان عزیز

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دار

نام کلیپ: جالب و خنده دار

موضوع: طنز

مدت زمان: ۱:۱۰

توضیحات: در این کلیپ حوادثی عجیب و طنز نمایش داده میشود که در نوع خود جالب و بی نظیر است. در ادامه این کلیپ خنده دار قابل دریافت میباشد.

 

 

 

 

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده داردانلود کلیپلینک کمکی

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دارحجم: ۲٫۹۰ مگابایت

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دارفرمت فایل: MP4

دانلود کلیپ اتفاقات جالب و خنده دار منبع: کلیپ ۹۸


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

دانلود کلیپ ترسناک ترین دوربین مخفی

دانلود کلیپ ترسناك ترین دوربین مخفی

دانلود کلیپ ترسناک ترین دوربین مخفی

نام کلیپ: ترسناک ترین دوربین مخفی

موضوع: دوربین مخفی

مدت زمان: ۰۳:۰۳

توضیحات: در این کلیپ افرادی در یک سالن انتظار نشسته اند به صورت مخفی از چند نفر آنها عکس گرفته میشود و همان لحظه در تلویزیون به عنوان مجرم تحت تعقیب عکسشان نمایش داده میشود.

در ادامه این کلیپ دوربین مخفی قابل دریافت میباشد.

 

 

 

 

دانلود کلیپ ترسناك ترین دوربین مخفیدانلود کلیپ | لینک کمکی

دانلود کلیپ ترسناك ترین دوربین مخفیحجم: ۱۱٫۳۳ مگابایت

دانلود کلیپ ترسناك ترین دوربین مخفیفرمت فایل: MP4

دانلود کلیپ ترسناك ترین دوربین مخفی منبع: کلیپ ۹۸

این مطلب را به اشتراک بگذارید:
           

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

 
Ebi Live In Montreal 02.jpg
 
اطلاعات هنرمند
نام اصلی ابراهیم حامدی
نام مستعار ابی
زادروز ۲۹ خرداد ۱۳۲۸ برابر ۱۹ ژوئن ۱۹۴۹‏(۶۴ سال)
اهل کشور ایران
سبک‌ها موسیقی پاپ فارسی
کار(ها) خواننده
وب‌گاه www.ebihamedi.com
سازهای برجسته
ووکال

ابراهیم حامدی (زادهٔ ۲8 خرداد ۱۳۲۸ در تهران) مشهور به ابی خوانندۀ موسیقی پاپ اهل ایران است. وی اصالتاً اهل شهر رفسنجان است. او دارای صدایی از جنس باریتون است[۱] و در سبک‌های مختلف موسیقی صاحب اثر است: بالاد‌، موسیقی فولکلور، پاپ تهرانجلس، دنس و اخیراً هاوس و ترنس.[۲] ابی تحت تأثیر خوانندگانی چون فرهاد مهراد، جنسیس، جیم موریسون، یوتو، کلدپلی و پر گسله بوده است.[۲] برخی او را با تام جونز خوانندهٔ سرشناس بریتانیایی مقایسه کرده‌اند، با این تفاوت که ابی را بر خلاف تام جونز دارای تمایلات سیاسی می‌دانند.[۳]

محتویات

  [نهفتن

زندگی خصوصی[ویرایش]

پدر ابی خیاط بوده و مادرش خانه‌دار. او دوران کودکی خود را در محلۀ میدان فوزیۀ تهران (میدان امام حسین فعلی) در خیابان شهرستانی سپری کرده است. چهار خواهر و یک برادر داشته که برادرش را چند سال پیش از دست داده است.[۴] وی از همسر اول خود فیروزه مقدادی، صاحب سه دختر به نام‌های عسل، سایه و خاتون است که برای هر سۀ آنها یک ترانه خوانده ‌است. ابی دو ماه قبل از انقلاب در ایران، برای اجرای کنسرت به آمریکا می‌رود و با شروع انقلاب، ناگزیر در آنجا ماندگار می‌شود.[۴]

ابی پس از جدایی از همسر اول خود با مهشید برومند ازدواج می‌کند. وی یک پسر به نام فرشید دارد که پسرخواندۀ ابی محسوب می‌شود. گفته می‌شود آغاز آشنایی آنها با یکدیگر، در یکی از اجراهای ابی در گوتنبرگ بوده است.[۲] شباهت نزدیک همسر دوم وی با کتایون ریاحی، بازیگر سرشناس ایرانی، مشکلات عدیده‌ای را برای این بازیگر سینما در فضای مجازی ایران به همراه داشته است. مهشید برومند که مدیر برنامه‌های ابی نیز محسوب می‌شود در اکثر کنسرت‌های وی حضور داشته و تصاویر منتشره از وی در کنسرت ابی در فروردین ۱۳۹۲ منجر به سوء تفاهمات و شایعات دامنه‌داری علیه این بازیگر سینما شده است.[۵]

ابی به موسیقی یونانی علاقه‌‌مند است و از خوانندگان محبوبش می‌توان به پیتر گابریل، فردی مرکوری، استینگ، بونو و جیم موریسون از گروه راک دورز اشاره کرد.[۶] گفته می‌شود وی در منزل شخصی خود، اجازۀ پخش آهنگ‌های خوانده‌شده توسط خود را نمی‌دهد و به عبارتی، تمایلی به شنیدن صدای خود در محیط خانه ندارد.[۷]

آغاز خوانندگی[ویرایش]

او در دوران نوجوانی با خواندن قرآن در صف‌های مدرسه به استعداد خود در خواندن پی می‌‌برد. ابتدا در یک گروه دوستانه به نام سان بویز و سپس در باشگاه‌ها و کاخ‌های جوانان به صورت رسمی شروع به خواندن می‌کند. در گروه سان بویز، ابتدا به تقلید از آهنگ‌های ایتالیایی، بخصوص ترانه‌های آلبانو کاریسی خواننده و بازیگر بنام ایتالیایی می‌پردازد و سپس به اجرای ترانه‌هایی از خوانندگان مطرح آن دوران مانند جیم موریسون، اریک بوردون، تام جونز و پپینو دی کاپری رو می‌آورد.[۸]

او اولین بار در کاخ جوانان جنوبی به روی صحنه می‌رود. تجربهٔ اولین اجرای رسمی ابی از زبان خودش شنیدنی است. آن‌طور که وی در مصاحبه‌ای نقل کرده است در اولین اجرا از فرط استرس، نیمی از بدنش کاملاً بی‌حس شده و اصطلاحاً به خواب می‌رود. او این واقعه را جزو خاطرات تلخ اما فراموش‌نشدنی خود ذکر کرده است.[۴]

ابی در همان دوران با شهبال و شهرام شب‌پره آشنا می‌شود. شهبال شب‌پره صدای او را در سان بویز می‌شنود و به وی پیشنهاد کار در گروه بلک کتز را می‌دهد. او در کنار فرهاد مهراد خوانندۀ پاپ ایرانی، مدت دو سال با گروه بلک کتز همکاری می‌کند و مدت زیادی در کابارۀ کوچینی به روی صحنه می‌رود. سپس از این گروه جدا می‌شود و به همکاری با آهنگسازان و ترانه‌سرایان مطرح آن دوران می‌پردازد. ابی از دوران همکاری با فرهاد در گروه بلک کتز، به عنوان دورهٔ آموزشی خود یاد می‌کند و خود را وامدار فرهاد می‌داند.[۹]

در آن زمان که ابی وارد عرصهٔ موسیقی می‌شود، خوانندگان اندکی در ایران در زمینهٔ موسیقی پاپ فعالیت داشته‌اند که از آن جمله می‌توان به ویگن٬ عارف و منوچهر سخایی اشاره کرد.[۴] دیری نمی‌گذرد که ابی نیز نخستین ترانهٔ مستقل خود را با نام «عطش» عرضه می‌کند که برای فیلمی به همین عنوان ساخته می‌شود. دومین ترانهٔ وی «چرا چرا» نام دارد با شعری از مسعود هوشمندو آهنگی از حسین واثقی.[۱۰] اما سومین ترانهٔ ابی که به گفتهٔ خودش باعث معروفیت وی می‌شود ترانه‌ای است به نام «شب» با شعر اردلان سرفراز و آهنگ منصور ایران‌نژاد که برای اولین بار در شوی معروف میخک نقره‌ای از فریدون فرخزاد پخش می‌شود.

ابی از همان اوان خوانندگی، در حرفۀ خود از تقلیدهای نابجا برحذر بوده و حتی خوانندگان جوان همدورۀ خود را که به کپی‌برداری و تقلید از آثار یکدیگر می‌پرداختند به شدت تخطئه می‌کرده است. در همین دوران است که وی با شرکت در جشنوارۀ آواز ترکیه توانست نگاه‌های داخل و خارج را به سمت خود معطوف کند.[۱۱]

صدای ابی از همان دوران ابتدای نشو و نمایش، محل بحث و نظر کارشناسان بوده است. چنانکه مجلۀ جوانان در شمارۀ سال دهم خود، مطلبی را تحت عنوان «صدای ابی رانندگان را دچارهیستریک سرعت می‌کند» منتشر می‌کند و در آن به طرح این مسئله می‌پردازد که صدای ابی به علت قدرت و انرژی فوق‌العادۀ آن که بیشتر جنبۀ حماسی دارد، رانندگان را هنگام رانندگی دچار هیستریک و حرکات تند و خشن می‌کند.[۱۲]

خوانندگی در خارج از ایران[ویرایش]

ابی پیش از انقلاب، تک‌آهنگ‌های زیادی را بر روی صفحه منتشر کرد ولی هیچ‌گاه آلبوم مستقلی از وی ارائه نشد. آثار این دورهٔ او بعد از انقلاب و در خارج از کشور بود که در قالب آلبوم‌های مستقل و به صورت کاست به بازار عرضه شد. در کارنامهٔ کاری وی، همکاری با ترانه‌سرایان برجسته‌ای چون ایرج جنتی عطایی، اردلان سرفراز و شهیار قنبری و آهنگسازان سرشناسی چون بابک بیات، واروژان، فرید زلاند و سیاوش قمیشی به چشم می‌خورد.

در میان آهنگسازانی که وی با آنها همکاری داشته، فرید زلاند با ۳۹ آهنگ و سیاوش قمیشی با ۲۷ آهنگ در صدر قرار دارند. آخرین کار فرید زلاند برای ابی سه آهنگ از آلبوم «طلوع کن» و آخرین کار سیاوش قمیشی برای ابی، مجموع آهنگ‌های آلبوم «شب نیلوفری» است. ابی در سال‌های اخیر از طیف آهنگسازان سنتی فاصله گرفته و دو آلبوم اخیر خود را با همکاری آهنگسازان جوانی نظیر شوبرت آواکیان و شادمهر عقیلی وارد بازار کرده‌ است.

ابی در سال‌های اقامت در خارج از کشور، در بزرگ‌ترین سالن‌های بین‌المللی جهان کنسرت اجرا کرده‌ است که برخی از آنها کنسرت خیریه بوده است. در سال ۲۰۰۷ میلادی برای اجرای کنسرت همراه با ارکستر سمفونی آخن، از ابی به شکلی ویژه دعوت به عمل می‌آید. اين کنسرت از راديو WDR به صورت مستقيم، پخش و از تلويزيون همين شبکه نيز فيلمبرداری شد. روزنامه‌های پرتيراژ آخن نيز پس از برنامۀ ابی، از وی تمجيد کرده و از «گرمای حضور او بر صحنه» نوشتند.

|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

(فاطمه ) شهره صولتی

تهران /14 دی ماه / 1337       

شهره صولتی در 14 دی ماه در یکی از محله های تهران در خانواده ای هنرمند متولّد شد در 7 سالگی متوجّه شد به موسیقی علاقه بسیاری دارد و به هنرستان موسیقی رفت تا با موسیقی آشنایی بیشتری پیدا کند ، در 15 سالگی وارد دنیای هنر شد و خوانندگی را پیشه خود کرد. ازاوّلین آهنگ او دختر مشرقی بود و همه متعجب از این آوازه خوان جدید ِفریبنده زیبا بودند و مدتی طول نکشید که آوازه شهرت و محبوبیت او به همه جا رسید با این آواز شهره به جلد مجله های موسیقی نقل مکان کرد و یک چهره برجسته و وسایل ارتباط جمعی دیگر شد در رادیو ، تلویزیون ، تفسیرها کمپانی های رقیب و سرسخت شروع به قرارداد بستن با او کردند و عکسهای او یک جلد اوّلیه برای مجلات هفتگی شد در ابتدا او یک خواننده عادی بود ولی وقتی جوایز متعدد را از منتقدین وابسته به موسیقی دریافت کرد به مقام استادی رسید .

                                            

 

 شهره یکه تاز شهر شد و هر روز محبوب تر از روز گذشته ، او به اوج رسید و محبوب مردم شد شهره معنی جدید موسیقی ایرانی را آورد . و به زودی بت جوانان ایرانی و موضوع بحث روز شد پوسترهای او با موی با شکوه و لباسهای زیبا همه جا بودند . او خودش بود و از دیگران تقلید نمی کرد برای اینکه او اعتقاد دارد یک هنرمند باید خودش باشد ، با گذشت روزها شهره در دل همگان جای گرفت و آهنگهایش یکی پس از دیگری فروش زیادی کرد و برای اوّلین بار راهی سینما شد و به همراه داریوش در فیلم فریاد زیر آب بازی کرد امّا دیگر زمان مهلت نداد و در سال 1978 به آمریکا آمد و در نیویورک ماندگار شد شهره پس از یک سال اقامت در نیویورک ازدواج کرد و ثمره ازدواجش یک دختر به نام طناز بود در سال 1984 به لس آنجلس آمد و اوّلین آهنگهایش را در خارج از کشور در آلبوم طلسم اجرا کرد. آلبوم سلام اوج شکوفایی او بود ...تولدی دوباره برای ستاره ای که همیشه روشنایی را انتخاب می کند

 امروز شهره مطرح تر از همیشه در جاده های شهرت پیش می رود او کاملا وظیفه شناس است و تنها با اساتید کار می کند شهره بیش از صد کنسرت بزرگ و پرفروش را در کشورهای : آمریکا...کانادا...انگلیس آلمان... فرانسه... ایتالیا... بلژیک... هلند... نروژ... سوییس... سوئد... و دبی اجرا کرده است . کنسرت با شکوه او در 21 اکتبر 1995 در هالیوود پلیدیوم لس آنجلس مصادف با منتشر شدن آلبوم جدید او ( زن ) یک موفقیت هنگفت به حساب می آمد اوّلین بار بود دنیا می دید و می شنید یک خواننده زن ایرانی مورد ستایش قرار گرفتبه او لقب زن آزادی خواه را دادند و ملکه موزیک پاپ ایران شد.

 شهره از جمع مردم برخواسته است و میان مردم زندگی می کند و به آنها احترام می گذلرد و علاقه مند است او می داند که آنها هستند که می توانند یک بت بسازند و بشکنند و به مسئولیت های یک ایرانی اعتقاد دارد. شهره در لس آنجلس در یکی از ساختمانهای ویلچر زندگی می کند او به راستی ملکه صحنه های طلایی .

آلبومهاي  شهره :

شیطونک
صداي پا
يكي يكدونه
هم نفس
گرفتار
جان جان
شنيدم
مرمر
جمعه به جمعه مهمون
سكه طلا
نمي زارم بري
زن
قصه گو
سايه 
حكايت ۵ 
عطر
سفر
پيشوني 
هوس
سر به هو


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ : چهار شنبه 12 تير 1392
نویسنده : sajjad

 

 

 

خانم فائقه آتشين"گوگوش"در 18 بهمن 1331شمسي مطابق با 7 فوريه 1951 ميلادي (و به نقلي ديگر در سال 1328شمسي) در خيابان سرچشمه در جنوب تهران متولد شد.

 برخي نوشته اند كه پدر او صابر و مادرش فائزه از آذربايجاني هايي بودند كه از شوروي سابق مهاجرت كرده بودند اما برخي مي گويند پدر او اهل سراب تبريز بود كه به تهران آمد و ساكن شد.

"گوگوش" كلمه اي است ارمني و نام مرد است مي گويند وقتي گوگوش خيلي كوچك بود يك خانواده ارمني همسايه آنها بودند كه پسري به نام گوگوش داشتند .خانم آتشين ،"گوگوش" از اين نام خوشش آمد و به عنوان نام هنري خود انتخاب كرد.

پدر وي هنرمند و آكروبات بود و در تماشاخانه ها به حركات آكروباتيك مي پر داخت كه در آن روزگار بسيار پرطرفدار بود و مردم از برنامه هاي او استقبال مي كردند گوگوش خردسال نيز گاهي به پدر كمك مي كرد و از اين رو در دو سه سالگي روي صحنه رفتن را تجربه كرد.پدر گوگوش او را به هنر موسيقي و اجرا تشويق مي كردآثار نبوغ و استعداد در همان كودكي در گوگوش هويدا بود و همه را به تحسين وا مي داشت.گوگوش از دوران خردسالي در راديو و تلويزيون هنرمندي مي كرد.

ترانه هايي كه با صداي كودكانه و سيماي معصوم و زيبايش در برنامه هاي راديو و تلويزيون مي خواند بسيار دلنشين و پر طرفدار بود .

زمان سپري شد و دوران نوجواني و جواني وي فرا رسيد .او دختر زيبایی بود و استعداد و نبوغ او در موسيقي و هنر با سالها تمرين و تجربه عجين شد و گوگوش را به يكي از محبوبترين خوانندگان تاريخ موسيقي ايران تبديل كرد و حتي اين شهرت و محبوبيت از ايران نيز پا فراتر گذاشت و در سر تاسر جهان به خصوص تاجيكستان نيز كشيده شد .برخي او را "شاه ماهي موسيقي ايران " ناميده اند.

زندگي كمتر هنرمندي در تاريخ موسيقي ايران اين چنين افتخار آميز اما پر فراز و نشيب بوده است

 وي براي اولين بار با بهروز وثوقي بازيگر معروف و بار ديگر با مسعود كيميايي كارگردان مشهور ايراني ازدواج كرد و همچنين مادر خواننده جوان "كامبيز"است.گوگوش علاوه بر خوانندگي بازيگر توانايي بود ودر فيلمهاي مشهوري چون

بيم و اميد

گدايان تهران

ستاره هفت آسمون

سه ديوانه

پنجره

بي تا

ممل امريكايي

شب غريبان

همسفر

ماه عسل

نازنين

امشب اشكي مي ريزد

هنرمندي كرد.

 خوانندگي گوگوش دچار وقفه شد و در سال 1379 او دوباره در كانادا خوانندگي كرد.

هنوز بخش مهمي از زندگي هنري گوگوش ناگفته باقي مانده و آن سبك و نقش او در موسيقي و خوانندگي است و تاثيري كه بردلها گذاشت.

 آقاي محمود خوشنام كارشناس موسيقي در اين مورد مي گويد: " گوگوش به يقين چهره ي استثنائي موسيقي پاپ ايران است. او تنها صداي خوش ندارد. دريافت شعر و آهنگ و تفسير سازگار آن ها از مهارت هاي ويژه ي او است. به جرات مي توان گفت كه در طي 40 سالي كه از حضور او بر صحنه ي مو سيقي پاپ ايران مي گذرد همتاي همسنگي پيدا نكرده است. آن ها نيز كه از او تقليد كرده اند در همان حد مقلد باقي مانده اند!"

مرحوم محي الدين عالم پور نويسنده كتاب "روزگار تلخ و شيرين گوگوش" (شرح زندگي هنري و شخصي گوگوش ) و كسي كه در دوران وقفه خوانندگي گوگوش از تاجيكستان به ايران امد و درباره زندگي اش با او مصاحبه كرد:

 "گوگوش خدمتش را در راه هنر انجام داد خيلي صادقانه از ته دل و صميمانه و بدون ريا.او مكتب هنري ويژه خود را ايجاد كرد تكميل نمود زيرا از سه سالگي روي صحنه بود آواز خواند نقش آفريد و روح مردم را با صداي دلنشينش نوازش داد و به دل و ديده مردم نشست.سعادت خودش وبهترين سالهاي زندگي اش را براي هنر قرباني كردو به قله مقصود رسيد بلي رسيد و اكنون بايد در اين قله پيروزي جاودان بماند"

 

گوگوش به نقل از فائقه آتشين !!

 

 

 

پدرم صد در صد در زندگي من تاثير مستقيم گذاشت. او بود که تصميم گرفت دختر سه سالشو بذاره روي صحنه و به عنوان پارتنر آکروبات بازي خودش انتخاب کنه قبل از اينکه روي صحنه منو بذاره آواز بخونم. پدرم آکروبات مي کرد و از روي بند راه مي رفت و بند بازي مي کرد و قبل از آوازخوني از من به عنوان پارتنر استفاده مي کرد. يعني به اين صورت که وقتي روي بند راه مي رفت دو تا صندلي را پايه هاشو روي هم مي گذاشت و من را روي صندلي دوم مي نشوند و صندلي اول راروي چونه اش مي گذاشت واز روي بند راه مي رفت. اين آکروباسي يه جا منو متوقف کرد يعني صندلي از روي چونه اش ليز خورد و منووسط زمين و هوا از پشت سر با مو هام گرفت. ولي وقتي متوجه شد که من ترانه خواننده ها را يک بار که مي خونم دفعه دوم مي تونم از حفظ بخونم اين استعداد را در من ديد که مي تونم صداي خواننده ها را تقليد کنم.اين ترانه را از خانم پوران که اون زمان به اسم بانو ناشناس مي خوند اجرا مي کردم. يک ترانه از خانم دلکش اجرامي کردم به نام رعنا جان، يک ترانه از خانم مرضيه مي خوندم يکي از مصطفي پايان مي خوندم...کوچکتر از اون بودم که احساس بکنم که روي صحنه دارم برنامه اجرا مي کنم يا جلو جمعيت هستم. فقط پدرم گولم مي زد که برات عروسک مي خرم اگه بري بخوني. به همين دليل صحنه برام وقتي بزرگتر شدم عادي شد. روي صحنه احساس مي کردم تو خونمونم و جمعيت احساس امنيت به من مي داد. هر چي تعداد جمعيت بيشتر مي شد حس مي کردم کار بهتر ي مي کنم. از سنين اول دبستان که همون هفت سالگي باشه يواش يواش توام با آزار و رنج شد. چون زندگي خانوادگي و خصوصيم زندگي يک بچه با اون موقعيت نبود. نمی خوام بشکافم اون ماجرا ها رو اما به دلیل داشتن زن پدر، نداشتن فرصت کافی برای درس خوندن و اجرای مداوم برنامه فشار بهم زیاد می آورد. چون هم نان آور خونه بودم هم باید درس می خوندم هم نمی تونستم بچگی کنم. اما این فشار ها روزبه روز منو آبدیده تر می کرد. فکر می کردم روی صحنه کارمو بهتر ادامه بدم. شاید رنج اون زمانها و اذیت و آزاری که شدم میوه شو بعد ها بهم داد.آهنگ های اولیه که خودم شروع کردم به خوندن فکر می کنم مربوط به سال1345 یا 46 شاید هم 44 باشه. چون سال1344 ترانه ای از حسن شماعی زاده خوندم که هیچوقت به صورت صفحه و نوار به بازار نیومد ولی فکر می کنم توی رادیو اجرا کردم. اما

 

اولین ترانه ای که رسما به نام خودم اجرا کردم و به صورت صفحه به بازار اومد ترانه قصه ی وفا بود از هنرمند قدیمی و عزیزمون پرویز مقصدی که خیلی هم با استقبال روبرو شد و اون ترانه فروش فوق العاده داشت در زمون خودش. هیچ وقت فکر نمی کردم که در دوران تین ایجری گوگوشی خواهم شد که فردا مردم ازش تصویری دارن اما اینو می دونستم که روی صحنه کارمو بلدم. این رو مطمئن بودم و نمونش رو اون موقع توی ایرونی نمی دیدم. تنها کسی را که می تونستم با خودم مقایسه بکنم با اون ذهن کودکانه ام مایکل جکسون بود که از من کوچکتر بود و اولین سفری که به آمریکا داشتم صفحاتشو تهیه کردم و جالب بود برام که بچه ای مثل خودم از کودکی کار موسیقی می کنه و کارشو بلده. اما یک دوره ای هست که فکر می کنم کارهائی که اجرا کردم کارهای بسیار زیبائی بود. آهنگسازانی که با هاشون کار کردم اولینش واروژان بود و بعد به طور قطع حسن شماعی زاده است. ترانه سراهائی هم که باشون کار کردم و ترانه هاشون واقعا زیبا و به یاد موندنی هستند : ایرج جنتی عطائی، شهیار قنبری و اردلان سرفراز. برگشتن من در سال 1979 به ایران بود. در عین حال فکر می کردم که چه کاری دیگه برا انجام دادن دارم؟! ولی وقتی شوق مردم رو توی خیابون می دیدم از طرفی این احساس بهم دست می داد که من تصمیم شخصی نمی تونم بگیرم . وضعیت من یک وضعیت شخصی و خصوصی نیست. گوگوش متعلق به پهنه ی هنره و دنیای موسیقی و جوابگو به مردم. صداشو دوست دارن، برنامه هاشو دوست دارن. اما از طرفی هم اون دوران به من یک افسردگی داده بود(انگزایتی). این افسردگی باعث شده بود که به طور کلی از کار کردن مایوس بشم. از پرداختن به موسیقی و تمرین مایوس بشم. اصلا قدرت کار نداشتم. اما این اواخر قبل از اومدن باید انصافا بگم که مسعود کیمیائی خیلی تشویقم می کرد که کار بکنم تو خونه. اما انگیزه ی کار کردن نداشتم. چون اگه می خواستم یه ترانه بسازم، نه آهنگساز داشتم، نه تنظیم کننده نه یه شعر . گیریم که همه ی این ها پیدا می شد، اجازه ی طبع نداشتم که به من وقت استودیو بدن. در نتیجه دیگه ول کرده بودم. اما وقتی به من پیشنهاد شد که برای اجرای کنسرت به خارج از ایران بیام، در واقع بیشتر به خاطر دیدن پسرم و نوه ام این کار را قبول کردم ولی وقتی در کوران اجرای کنسرت قرار گرفتم دیگه اون سیل منو برد و تا جائی برد که الساعه در خدمت شما هستم. احساسی که اون لحظه ای که سوار هواپیما شدم و از فرودگاه مهرآباد به طرف تورونتو در پرواز بودم احساسیه که شاید نشه با کلام گفت! باور نمی کنید، اما هر لحظه فکر می کردم هواپیما را دومشو می گیرن و دوباره می شونن. یعنی مث کارتون بود برام! تا زمانی که هوا پیما از روی باند تیک آپ نکرده بود،دلشوره داشتم برای ماجراهایی که قرار برام اتفاق بیفته ...

 

تو از شهر غريبه بي نشوني اومدي
تو با اسب سفيد مهربوني اومدي
تو از دشتاي دور و جاده هاي پر غبار
براي هم صدايي هم زبوني اومدي
تو از راه ميرسي پر از گرد و غبار
تموم انتظار مياد همرات بهار
چه خوبه ديدنت


|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0

صفحه قبل 1 2 3 4 صفحه بعد

آخرین مطالب

/
دست به دست من بده پا به پای من بیا نگو امروز مال ما بگو فردا رو می خوام به لطف خدا فردا از آن ماست...